مرداب آبکنار گیلکی-محلی آخرین مطالب
نويسندگان یک شنبه 3 دی 1391برچسب:فرهنگ,ضرب المثل,ماهروزه,حاکمان,لغات,نقش زنان ابکناری, :: 9:58 :: نويسنده : محمد سوبری
تا اینکه از سال ۱۳۴۲ شمسی که دختران راهی مدارس شده و موکت و فرشهای ماشینی به تدریج وارد خانه ها شد وکار حصیر بافی از رونق افتاد، هر چند هنوز بافتن حصیر در سطح کمی ادامه دارد.گر چه در بسیاری از کتب خصوصاً سفر نامه ها از حصیر زیبای غازیان تعریف شده است ولی حصیر آبکناری نیز از زیبائی خاص خود برخوردار بوده است اما نوع آن با حصیر غازیان فرق می کرد، زیرا حصیر غازیان معمولاً با “سوف” و “لی” بافته می شد و حصیر آبکنار با “سوف” و “رشته”، در هر صورت این پنجه های هنر آفرین زنان آبکناری بود به بصورت بافته هائی زینت بخش اطاقها و سالن های پذیرئی اشراف می گشت. در یادداشتهای آقای شکوفه آمده است که: (فن حصیر بافی را طایفه لر و کرد که به آبکنار وارد شدند بدین جا آورده اند).در اینجا باید گفت که اگر چنین است پس فن حصیر بافی در غازیان و سایر روستاهای اهالی انزلی و گیلان را چه کسی یا کسانی آورده اند؟ و چنین به نظر می رسد، که نیاز مردم باعث پدید آوردن این فن گردیده است. مدارس آبکنار با توجه به آمار رسمی سرشماری در سال ۱۳۵۵ شمسی جمعیت آبکنار ۴۰۲۱ نفر و آمار ارائه داده توسط آقای شکوفه تعداد ۱۴۰۰نفر دانش آموز در سال ۱۳۵۴ که اگرکمتر از ۶ سال دارند کنار بگذاریم و مردان و زنان مدرسه نرو را هم به حساب نیاوریم می بینیم رقم بالائی ارائه شده است و همچنین آمار رسمی سال ۱۳۶۵ شمسی کل جمعیت ۴۴۰۹ نفر و میزان باسوادان ۲۴۶۰ نفر اعلام شده که اگر کودکان ۶ ساله به پائین را کنار بگذاریم میزان سواد داران در سطح بالائی قرار دارد. در هر صورت: _آمار مدارس آبکنار در خرداد ۱۳۶۰ شمسی دبستان ۳ واحد، دانش آموز ۷۶۵ نفر، کادر آموزشی ۴۸ نفر مدرسه راهنمائی ۲ واحد، دانش آموز ۳۹۷ نفر، کادر آموزشی ۲۴ نفر دبیرستان ۲ واحد، دانش آموز ۳۸۳ نفر، کادر آموزشی ۵۰ نفر جمع مدارس ۷ واحد، دانش آموز ۵۴۵ نفر، کادر آموزشی ۱۲۲ نفر _ آمار خرداد سال ۱۳۶۸ شمسی دبستانه پسرانه ۱۷ شهریور با ۶ کلاس، ۱۸۰ دانش آموز، ۹ معلم دبستان دخترانه۱۷ شهریور با ۶ کلاس، ۱۹۱ دانش آموز، ۹ معلم دبستان مختلط شهید تشکری با ۸ کلاس، ۱۸۷ دانش آموز، ۱۲ معلم مدرسه راهنمائی پسران شهید فلاحتکار با ۶ کلاس، ۱۷۲ دانش آموز، ۱۴ معلم مدرسه راهنمائی دختران شهید فلاحتکار با ۶ کلاس، ۱۶۵ دانش آموز، ۱۳ معلم دبیرستان پسران شهید بخشنده با ۸ کلاس، ۲۰۲ دانش آموز، ۱۴ معلم دبیرستان دختران نرجس با ۶ کلاس، ۱۴۰ دانش آموز، ۱۸ معلم جمع مدارس ۷ واحد با ۴۶کلاس، ۱۲۴۸ دانش آموز،۸۱ معلم _ آمار اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۰ شمسی دبستان مختلط شهید لشگری ۱۲۶ دانش آموز دبستان مختلط هفذه شهریور ۱۹۶ دانش آموز مدرسه راهنمائی دهقان دخترانه ۱۶۲ دانش آموز مدرسه راهنمائی پسران شهید فلاحتکار ۱۷۳ دانش آموز دبیرستان پسران شهید بخشنده ۱۲۵ دانش آموز دبیرستان دختران نرجس ۱۲۳ دانش آموز جمع مدارس ۷ واحد با ۹۰۵ دانش آموز توضیح اینکه دبیرستانهای شهید بخشنده و نرجس همان دبیرستان خیام سابق می باشد که در سال ۱۳۰۳ گشایش یافته است و از همین مدرسه شخصیتهای بلند پایه ای از جمله قاضی عالیرتبه _ سپهبد _ ده ها افسر_ مهندس _ دکتر و حتی استاد دانشگاه در خارج از کشور که معروفیت علمی جهانی دارد به جامعه تحویل داده شد که شاید آبکنار به عنوان روستا با خیلی از شهرها در ایران می تواند جلو تر به حساب آید. حاکمان آبکـنار شاید درآمد بیش از حد و چشمگیر اهالی آبکنار در گذشته که از طریق فعالیتهائی در امور صید ماهی _ شکار مرغابی _ کشاورزی خصوصاً نوغانداری کسب می کردند باعث می گردید تا حکومت مرکزی و حکام محلی توجه خاصی به آبکنار داشته باشند، از طرفی همان طورکه قبلاً اشاره شد تعدادی از روستاها تا شیله سر نیز تابع آبکنار بوده است. کما اینکه مالیاتهای تابع آبکنار طبق نوشته “رابینو” در سال ۱۹۱۱میلادی ۱۲۹۰ شمسی برابر ۱۳۲۹ قمری عبارت است از : ُتربه َبر _ مالیات _ ۷۷/۴۸۹ قران خمیران _مالیات _ ۷۸/۲۹۵۶ قران شیله سر و صافخاله _مالیات _ ۵۰/۱۹۲۲ قران کرکان _مالیات _ ۴۰/۳۷۳ قران رابینوکه کل مالیات آبکنار را در همان سال مبلغ ۷۶۲۵۴۳ قران در ص ۵۹ همان کتاب آورده است و این مبلغ درآمد در آن زمان رقم قابل ملاحظه ای بوده و نشانگر درآمد سطح بالای اهالی آبکنار در آن سال بوده است. آقای امانی می نویسد: با روی کار آمدن رضا شاه ۲۰ نفر نظامی به فرماندهی یک درجه دار به آبکنار وارد و زنان را وادار می کردند که حتما چادر به سر نهند و هیچ کس حق نداشت بدون چادر از خانه بیرون آید ۱۳۰۲ نایب الحکومه یاد شده با نفراتش می رود و جایش درجه داری با ۱۲ نفر وارد و دستور می دهد که حتما ًنباید چادر بر سر نهند و بدون چادرهم می توانند از خانه خارج شوند. این شخص برای اینکه اهالی را از خمودگی بیرون آورد در بازار میان محله کشتی گیری محلی برگزار می کند و از شهرهای دور و نزدیک کشتی گیران وارد می شدند و در زمان او مدرسه خیام افتتاح شد. پس از وی نایب الحکومه نظامی دیگری وارد که ضمن تلاش در پیشرفت امور فرهنگی آبکنار سعی می کرد مراسم عزاداری به نحو باشکوهی انجام و روزهای عاشورا با سر و پای برهنه با مردم همیاری می کرد به ترمیم جاده و سیل بند و سدهای ساخته شده می پرداخت و پس از عوض شدن وی امور آبکنار به کدخدایان سپرده شد. رویدادهای آبکنار ۱_ در تابستان ۱۲۸۰ شمسی زلزله شدیدی در آبکنار بوقوع پیوست که تعدادی از خانه های مسکونی اهالی را با خاک یکسان کرد ولی تلفات جانی نداشت اهالی ناچار شدند در زمینهای ساحلی مرداب (کورفی) یعنی شمال آبکنار اجتماع کنند و در زیر چادر بسر بردند، زیرا زمین لرزه به طور متوالی و پشت سر هم تا چند شبانه روز ادامه داشت. ۲_ در سال ۱۳۱۳ شمسی در فصل زمستان طوفان سخت و برف سنگین در آبکنار بوقوع پیوست که خانه های بزرگ و کوچکی را فرو انداخت خصوصاً خانه های عده ای از صیادان که در دریا مشغول صید بودند و نتوانستند به موقع به برف روبی از بام خانه های خود اقدام نمایند. ۳_ در سالهای ۱۳۰۷_ ۱۳۱۵ _ ۱۳۳۰_ ۱۳۳۴_ ۱۳۳۸شمسی حریقهای کوچک و بزرگی در آبکنار رویداد که هر بار باعث خسارت فراوانی به تعدادی از خانه های اهالی گردید آبکنار غیر از اینگونه رویدادهای طبیعی و غیرطبیعی مرتباً مورد تهاجم تفنگداران حکام و خان های محلی قرار می گرفت که اگر به همه اینگونه اتفاقات بپردازیم برایمان مقدور نیست، فقط به نمونه هائی چند از آنها می پردازیم: ۱_ در اوایل روی کار آمدن نادر شاه قشون روسیه تزاری قصد پیاده شدن در شبه جزیره آبکنار را داشتند که به دستور نادر شاه در خمیران آبکنار به حفر سنگر پرداختند و قوای نادر مدتها در آن سنگر ها به پاسداری مشغول شدند و هنوز راسته سنگر در آبکنار معروف است. ۲_ میرزا کوچک خان در اوایل قیام خود به آبکنار وارد و مهمان کربلائی سلمان آبکنار می شود و با روسای محل به گفتگو می نشیند و اهالی خیلی زود به طرفداری از میرزا کوچک خان برخاسته و تعدادی از مردان و حتی زنان آبکناری به قوای جنگل پیوستند و آبکنار در واقع به صورت سر پلی مطمئن برای حمل اسلحه حهت قوای جنگل بوده است. ۳_ عمال ضرغام السلطنه حاکم طوالش نیز دست به چپاول و غارت اهالی می زند و به جای اینکه کلاه ببرند سر می بریدند، مثلاً غضنفر نامی که از طرف ضرغام السطنه مامور آبکنار بود بخاطر اینکه برای خان از روسیه مهمان می آید شروع به جمع آوری لحاف و تشک مردم می نماید که مشهدی بابا آبکناری نامه ای سرزنش آمیز به ضرغام السطنه نوشته و خان دستور می دهد رفع ظلم شود و آنچه گرفته اند باز پس دهند. ۴_ زمان میرزا کوچک خان فتح اله کتمجان با کمک افراد مسلح شفاوردی به آبکنار حمله ور بطوریکه اهالی در مقابل یورش و غارتگری نفرات بیرحم وی تاب نیاورده ناچاراً محل سکونت خود را ترک کرده و به دهات اطراف پناه بردند و غارتگران به خانه های مردم هجوم برده و هر آنچه می توانستند جمع آوری کردند. ۵_ مورخان بهمبری و تقی خان مفاخر گرگان رودی نیز اهالی آبکنار را راحت نگذاشتند و در یک روز با هجوم مسلحانه ۷۰۰ اشرفی از مردم به زور گرفتند و برای هر تیر هوائی که شلیک می کردند تقاضای ۱ اشرفی می نمودند. مساجد آبکنار تا سال ۱۳۴۱ شمسی در آبکنار فقط یک مسجد وجود داشت و آن هم همین مسجدی است که امروزه نظر هر تازه واردی را در ابتدای آبکنار به خود جلب می نماید. با اینکه آبکنار از گذشته های دور دارای سه محله بوده است ومعتمدین و ریش سفیدان محله قدیمی به دور هم نشسته و تصمیم گرفتند در محل فعلی این مسجد، مسجدی بنا کنند که اهالی هر سه محل از آن استفاده نمایند. ابتدا مسجدی کوچک با اسکلت تنه درخت نی و با سرپوش لی بنا کردند دیواره های آن را نیز از نی ساخته و نیز روی آن را با گل پوشانیدند و هر چند سال به مرمت و نوسازی قسمتها یا تمامی مسجد می پرداختند و زمانی که برف سنگینی می آمد و بر سر مسجد می نشست جوانان آبکناری به برف روبی می پرداختند تا سقف مسجد بر اثر سنگینی فرو نریزد و به نمازگزاران آسیببی نرساند. بعدها مسجد را تعمیر اساسی کرده و سقف آن را با سفال و آنگاه شیروانی آن را با حلب سفید پوشانیدند تا اینکه اهالی آبکنار تصمیم گرفتند مسجد بزرگ و آبرومندی برپا دارند. از این رو در سال ۱۳۵۵ شمسی آقای محمد علی پورموسی رئیس انجمن ده که دهبان آبکنار نیز بوده، ازهمه آبکناری ها خصوصاً آنها که در تهران بودند استمداد فکری و مالی نموده و در تاریخ ۳۱/۱/۱۳۵۵ مسجد را به طورکلی فرار کرده تا مسجدی نو با مصالح ساختمانی امروزی احداث نمایند. به منظور پیش بینی های لازم و نگهداری مسجد در آینده امنای مسجد با نظارت اوقاف گیلان انتخاب شدند. همیاری مردم تا آنجا پیشرفت کرد که برخی از زنان برای احداث این مسجد بزرگ مهریه خود را از شوهرانشان گرفته و به مسجد اهداء کردند. برای این مسجد هزار پاکت سیمان، دهها تن آهن مصرف شد و در حدود یکصد هزار آجر و چهار هزار سنگ بلوک برای اسکلت سازی به کار رفت و سقف آن تماماً آهنی است و درب شمالی آن را در قزوین ساخته و آورده اند. طول مسجد ۳۷ متر و عرض آن ۱۱ متر و ارتفاع آن ۵/۶ متر و دارای دو گلدسته که هر یک حدود ۱۴ متر ارتفاع و گنبدی که اخیراً برداشته است. برای احداث این مسجد طبقات مردم انزلی نیز همت کرده و مبلغی حدود ۳۰۰ هزار تومان اهداء نمودند. ۲- مسجد میان محله : در سال ۱۳۴۲ شمسی در بازار میان محله نیز مسجدی ساخته شد که زمین آن را حاج آقا اکبری اهداء کرده بود و با همیاری مردم خیر و متدین ساخته شد که پس از پایان کار در همین مسجد عده ای بی سواد باسواد شده و خواندن قرآن را یاد گرفتند. ۳_ مسجد مولی علی (ع) : در سال ۱۳۵۱ شمسی در میر محله مسجدی به نام مسجد مولی علی (ع) با همت و همیاری اهالی و با پیشگامی عده ای از ریش سفیدان و بزرگان محل این مسجد احداث و در بهار سال ۱۳۵۵ به کلی نوسازی گردید. گورستانهای قدیمی ۱- گورستان میر محله، سر بازار میر محلی ۲- گورستان کمال ُکل ۳- گورستان زیارت برگه ۴- گورستان درویش دار یا بازار سرا، بعد از ُتربه َبر درختی از انواع آزاد در داخل و جلوی در ورودی حیاط مسجد جامع که گورستان قدیمی شهر نیز می باشد وجود دارد که محیط آن ۱۴ متر و آبکناریها قدمت آنرا بیش از چهار صد سال می دانند و آقای طیب شفقی که حدود یکصد سال دارد می نویسد: توتستان آبکنار که مساحت تقریبی آن چهار جریب است. اماکن اقتصادی در نیمه اول سال ۱۳۶۹ شمسی در آبکنار بانک ۲ شعبه_ نانوائی ۶ باب _ خوار بارفروشی ۱۵ باب _ قهوه خانه ۱۲ باب _ قنادی ۲ باب _ میوه فروشی ۴ باب _تعمیررادیو و تلویزیون ۴ باب _ فروشگاه وسائل الکتریکی ۲باب _ فروشگاه لوازم خانگی ۲ باب _مصلح ساختمانی فروشی ۵ باب _ لوازم التحریر فروشی ۴ باب _ خرازی ۵ باب _ عکاسی ۱ باب _کفاشی ۲ باب _ نجاری ۹ باب _ کاموا فروشی ۱ باب _ قصابی ۲ باب _ دوزندگی مردانه ۳ باب _ دوزندگی زنانه ۳ باب_ بزازی ۲ باب _ آرایشگاه مردانه ۴ باب _ کباب پزی ۳ باب _ کته پزی ۳ باب _ ماهی فروشی ۱ باب مکانیکی اتومبیل ۲ باب_ تعویض روغن ۵ باب _ تعمیرگاه دوچرخه ۴ باب _ کارگاه سنگ بلوک زنی ۷ کارگاه. ماهروزه نظر به اینکه ماهروزه سرزمینی است تقریباً فاقد جمعیت و ساکنین انگشت شمار و از قدیم الایام محل چراگاه احشام و کشاورزی اهالی آبکنار از این رو همانند سایر روستاها مورد بررسی قرار نمی گیرد و داخل آبکنار محسوب می شود و آنچه ذیلاً می آید به منظور آگاهی می باشد. مرتع ماهروزه در سمت مشرق آبادی واقع می باشد و محل برخورد باتلاق سیاه کیشم و مرداب کورفی که انتهای آبکنار می باشد. وجه تسمیه ماهروزه در اصل “مارزده” است زیرا به موجب اظهار نظر پیرمردان محل در زمان قدیم مردی را در آنجا مار گزیده و کشته بود. چون حمل جسد مرده به گورستان آبکنار مشکل بود در همان جا به خاک سپرده و دفن شد.به همان منظور نام آن سامان را مارزده نامیدند که به مرور زمان ماهروزه نامیده شد و امروزه تبدیل به مرتع و چمن زار و باغ و بستان است. در زمان گذشته تمام صحرای ماهروزه دارای علوفه و چمن زاری سبز و خرم است که برای نگهداری و پرورش دام بسیار مناسب و قابل استفاده عموم اهالی آبکنار بوده ولی امروزه هریک از کشاورزان و دهقانان قسمتی از اراضی را تصرف و سیم کشی کرده و برای خود درختکاری نموده اند. در ماهروزه کتل شاه حکومت می کرد و شله ای از سرب به نام خود زده که تاریخ آن پس از ۳۱ هجری شمسی بوده است، چون این حاکم بر مردم ظلم و ستم زیادی می کرده عاقبت اهالی بر علیه او شوریدند ولی او خود را نجات داد و در محلی به نام “چین جیان” در هفت کوتل در هشت کیلومتری رودسر رفته و آنجا ناپدید می شود که با توجه به این اطلاعات می توان قدمت ماهروزه و آبکنار را به ۶۷۷ سال (قمری) پیش میرسد. در سرشماری سال ۱۳۶۵ شمسی جمعیت ۵ نفر در یک خانوار _تعداد گاو ۱۰۰۰ رأس _گاو میش ۲۰۰ رأس _ اسب ۱۰۰ رأس. بررسی معماری روستا بررسی بناهای روستای آبکنار کلبه روستائی که عموماً در میان باغها و سبزه زار ها محصور بوده و جابجا در تمام طول رودخانه ها، نهر ها و جاده های کرانه جنوبی دریای خزر به چشم می خورد، همه با خشت خام، سنگ، نی و چوب بنا شده است، در زیر به بررسی بیشتر خانه های روستائی می پردازیم : کلبه ماهیگیران کلبه هائی که در ساحل دریا و مرداب بنا می شود بسیار ساده است. برای بنای آن زمین صافی به شکل مستطیل به طول ۴ متر و عرض ۳ متر که سطح آن نسبت به سطح اطراف کمی بلند تر است انتخاب می شود. دور آن زمین را به عمق نیم متر و به عرض ۳۰ سانتیمتر گود برداری می کنند و داخل آن گود را با گل و یا سنگهائی که از کنار رودخانه و ساحل دریا به دست می آورند پر می سازند. به این ترتیب شفته ریزی پی کلبه انجام می شود. چون زمین ساحل دریا شن و ماسه است وآب باران خیلی زود در آن نفوذ می کند از این رو پی بنا را با شفته آهک بالا می آورند که پی کمتر صدمه ببیند. در چهار گوشه این زمین چهار گودال به عمق نیم متر حفر می شود و در هر یک از آنها یک تیر چوبی به بلندی ۳ متر نصب می گردد. بالای این پایه ها با تیر های عرضی به یکدیگر متصل می شود و بین آنها را، هر جهار طرف، دیواری از خشت خام به عرض نیم متر پر می سازد به طوری که پایه های چوبی در داخل دیوار قرار می گیرند.در وسط دیوار جنوبی، قسمتی به عرض ۷۵ سانتیمتر و بلندی ۱ متر و ۸۰ سانتیمتر باز می ماند. در این محل در ورودی کلبه نصب می شود. برای این کار دو الوار به طول ۱ متر، یکی در بالا و دیگری در پائین محل در ورودی نصب می گردد و چون عرض در ورودی ۷۵ سانتیمتر است بنابراین الوار ها از هر طرف ۱۲ سانتیمتر و نیم در میان قرار می گیرد. در الوار دیگر نیز به طول ۱ متر و ۸۰ سانتیمتر که در دو طرف در ورودی نصب شده و با زائده هائی به الوار های فوق قفل و بست شده است مجموعاً جهار چوب در ورودی را تشکیل می دهند. در ورودی کلبه دو لنگه است و تمام تنکه می باشد به طوری که وقتی بسته می شود اطاق کاملاً تاریک می شود. این درها لولای آهنی ندارد و بوسیله زائده هائی به چهارچوب متصل می گردد. به این ترتیب که در کناره های بالا و پائین چهار چوب در هر گوشه یک سوراخ به عرض ۳ سانتیمتر و به عمق ۵ سانتیمتر حفر می شود. در بالا و پائین در ورودی نیز زائده هائی به طول ۴ سانتیمتر و عرض ۲ سانتیمتر وجود دارد که در داخل سوراخهای چهار چوب قرار می گیرند. درها در حول محور همین زائده ها گردش می کنند. بالای چهار چوب در وسط ۲ قلاب آهنی به فاصله ۱۰ سانتیمتر از یکدیگر نصب می گردد در ورودی هر لنگه در ورودی نیز زنجیر کوچکی از آهن به شکل مستطیل قرار دارد. وسط این آهن مستطیل شکل مقداری به اندازه قطر قلاب کنده شده است. در موقعی که کسی در خانه نیست برای حفاظت کلبه، سطح آهنی زنجیر در را از قلاب بالای چهار چوب می گذرانند و در داخل قلاب یک چوب کوچک قرار می دهند. در جلوی دیوار جنوبی کلبه به فاصله ۲ متر ۴ گودال به عمق نیم متر حفر می شود. فاصله گودال اول با گودال چهارم به اندازه ۵ متر است یعنی طول فاصله آنها یک متر از طول دیوارکلبه بیشتر است و چون گودال اولی در امتداد ضلع شرقی کلبه حفر می شود بنا بر این گودال آخری به اندازه ۱ متر بیرون از ضلع غربی کلبه قرار می گیرد. یک ردیف تیر عرضی، بالای این پایه ها را به هم متصل می سازد. تیرهای سقف کلبه نیز تا بالای این پایه ها امتداد می یابد و به این ترتیب ایوانی در جنوب و غرب کلبه بوجود می آید. دور کف ایوانها با یک ردیف الوار به کلفتی ۳۰ سانتیمتر که بر روی زمین نصب شده محصور می شود. خرپای کلبه که یک متر و نیم ارتفاع دارد بر روی دیوار های اطاق وپایه های ایوان تکیه دارد. سطح خرپا بوسیله تیر های نازک به صورت خانه های شطرنجی در می آید و خانه های شطرنجی با “لی” و “ملج” پوشانده می شود. “لی” گیاه خودروئی است که کلفتی ساقه آن ۲ یا ۳ برابر ساقه گندم می باشد و بلندی ساقه آن به یک ونیم متر می رسد.این گیاه در کنار مردابها و آبگبر ها می روید، “ملج” نوعی دیگر از ان است که ساقه اش کمی خشک و شکننده می باشد. پوشش کلبه از خانه های شطرنجی از پائین خر پا ها شروع می شود. برای انجام این کار از ابتدا “لی” را برمی دارند و یک دانه از آنها را از دسته “لی” جدا می کنند و بالای دسته “لی” را با همان می بندند و آنگاه “لی” را به چوب خر پا می بندند و آن را یکبار از وسط بدور چوب افقی خر پا می پیچانند بعد ساقه ها را کمی از هم جدا میکنند تا قسمت بیشتری از سطح بام را بپوشانند. وقتی پوشش ردیف اول تمام شد ردیف دوم شروع می شود. این بار دسته های “لی” را طوری به خر پا می بندند که تقریباً نصف آن بر روی دسته های قبلی قرار می گیرد و سطح آنرا می پوشاند. این امر باعث می شود که ردیف قبلی در جای خود محکم بماند و بوسیله باد پراکنده نشود. این کار به همین ترتیب ادامه می یابد تا به بالای خر پا می رسند. سقف اطاق کلبه با شاخه های نازک درختان پوشانده می شود و روی آن گل اندود می شود. بین پایه های ایوان غربی با نی پوشانده می شود. این قسمت از کلبه “فاکون، facun” نامیده می شود و اغلب به جای انبار مورد استفاده قرار می گیرد. در کلبه ها پنجره به کار نرفته است بدین جهت در روزهای زمستان هم یک لنگه از در برای رساندن نور به داخل اطاق همیشه باز می ماند. داخل اتاق یکی دو تا طاقچه و رف وجود دارد که لوازم خانه مانند قوری، سماور، استکان، بشقاب و کاسه بر روی آن چیده می شود. در یک گوشه اتاق معمولاً نزدیک به در ورودی، چاله ای به شکل مستطیل، به طول ۷۵ سانتیمتر، به عرض نیم متر و به عمق ۲۰ سانتی متر حفر می شود که آن را “کله kaleh ” می نامند. این محل به جای اجاق و منقل آتش به کار می رود و فقط در زمستان و مواقعی که هوا سرد است مورد استفاده قرار می گیرد. در سایر ایام سال “کله” ای که در ایوان یا در “فاکون” ساخته شده است استفاده می شود. سطح دیوارهای اتاق و کف آن همچنین کف ایوان با یک ورق نازک گل پوشانده می شود. رنگ این گل که اغلب از رودخانه ها به دست می آید کمی سفید است اما پس از مدتی کم کم رنگ آن تغییر می کند و تیره رنگ می گردد. از این رو هرسال به خصوص پیش از روزهای جشن نوروز این سفیدکاری تجدید می شود. معمولاً کف اتاق و ایوان را با حصیر فرش می نمایند و روی حصیر می نشینند. مستراح در سمت دیگر حیات کلبه ساخته می شود و چون زمینهای این منطقه اغلب شنی است و آب خیلی زود در آن نفوذ می کند بدین جهت سعی می گردد که چاه مستراح تا حد امکان از چاه آب دورتر می باشد. چاه آب آب آشامیدنی ساکنان کلبه، به وسیله چاه آبی که عمق آن بین ۲ تا ۱۰ متر است تامین می گردد. برای این کار چاله ای به قطر یک متر حفر می کنند و وقتی گودی چاله به نیم متر رسید جداره گلی را در میانه آن می گذارند. این جداره گلی که در کوره به خوبی حرارت دیده است به شکل مخروط ناقص می باشد و لبه سطح قاعده کوچک آن به طرف بیرون برگشته است. قطر سطح قاعده بزرگ جداره گلی یک متر و قطر سطح قاعده کوچک آن ۹۵ سانتی متر است. پس از آنکه جداره گلی در میان جداره گلی گودال گذاشته شد باز هم گودال را می کنند و وقتی که جداره گلی چند سانتی متر پائین تر رفت آنگاه جداره دیگری روی آن قرار می دهند. چون سطح قاعده بالایی جداره گلی به اندازه ۵ سانتی متر کوچکتر از قسمت پائین آن است از این رو مقداری از جداره ها داخل هم قرار می گیرد. این کار به همین ترتیب ادامه می یابد تا چاه به آب برسد. آب را با سطل از چاه بر می دارند. برای این کار از وسیله های زیر استفاده می شود: الف _ کَردِخاله (karde khaleh ): کردخاله یا کرت خاله، عبارت است از چوب بلندی که در انتهای آن زائده ای به شکل عدد ۷ وجود دارد و آن را به همان شکل طبیعی اش از درختان می برند. دسته سطل را داخل زائده کردخاله می گذارند و آن را آهسته پائین می برند. وقتی سطل به آب رسید آن را با یک حرکت مخصوص به زیر آب می برند و از آب پر می سازند. این طرز برداشتن آب از چاه ساده نیست بلکه ورزیدگی خاصی می خواهد زیرا بر اثر کوچکترین سهل انگاری دسته سطل از میان زائده بیرون می آید و به ته چاه می افتد و یا در روی آب شناور می ماند. چون کردخاله به شکل بالا خیلی کم یافت می شود و از طرفی چوب آن به شکلی که باید صاف و راست نیست از اینرو برای درست کردن آن، چوب بلند و صافی تهیه می کنند و به انتهای آن زائده ای چوبی یا آهنی می بندند. از دو نوع نی هم که “بامبو Bambu” نامیده می شود به جای چوب کردخاله استفاده می شود. ب _ “وریس ” و ریسمان : “وَریس”یا ریسمان هم می توان از چاه آب برداشت. برای این کار سطل را به ریسمان می بندند و آن را آهسته به چاه می اندازند. پس از آنکه چند بار سطل را بر روی سطح چاه این طرف و آن طرف بردند، سطل از آب پر می شود. این طرز برداشتن آب از چاه، علاوه بر آنکه کمی مشکل است زیانهای دیگری هم دارد. یکی اینکه پس از بیرون آوردن سطل از چاه، ریسمان را بر روی زمین باقی می گذارنند و ریسمان خیس و گل آلود می شود بعد وقتی دوباره بخواهند سطل آب را از چاه بیرون بکشند قطره های آب ریسمان به داخل سطل می ریزد و آب آن را گل آلود می کند. دیگر اینکه ریسمان چون اغلب اوقات در آب غوطه ور است بدین جهت زود می پوسد و از بین می رود. از این رو بیشتر برای برداشتن آب از چاه از کردخاله که فوقاً شرح داده شد، استفاده می شود و ریسمان به ندرت به کار می رود. کُتام ( Cotam) این بنای چوبی که کلبه ییلاقی دهقان به شمار میرود در گوشه دیگر حیاط و گاهی هم در نزدیک کلبه ساخته می شود و از اواخر اردیبهشت که هوا کم کم روبه گرمی میرود تا شهریور ماه که دوباره فصل بارندگی و سرما شروع میشود، مورد استفاده قرار می گیرد. کتام از چهار پایه چوبی تشکیل شده که در چهارگوشه زمینی به مساحت ۱۰ تا ۱۲ متر مربع، نصب شده است. بین این پایه های بلند، پایه های کوتاه تری به بلندی ۵/۱ تا ۲ متر، نصب شده و ۴ تیر چوبی عرضی، در ۴ طرف، بالای آنها را به هم وصل کرده است. یک تیر عرضی دیگر که دو سر آن بر روی پایه های میانی قرار دارد، سطح نشیمن کُتام را به دو قسمت تقسیم می کند. روی پایه ها در محل اتصال تیر های عرضی به آنها، زدگی کوچکی تعبیه شده و تیر های عرضی در میان آنها قرار میگیرند. تیرهای عرضی به وسیله وریس و یا الیاف درختان، محکم به پایه ها بسته می شود. روی این تیرهای عرضی با تخته یا شاخه های درختان پوشانده میشود و یک تیر عرضی که در میان سطح نشـیمن کتام نصب شده از لنگر و انحنای این تخته ها و شاخه ها جلوگیری می کند. اگر کف نشیمن کُتام با تخته پوشانده شود در این صورت مانند کُتام های کوچک، تخته ها به طور آزاد بر روی تیرهای عرضی تکیه می کنند زیرا در این بنا ها به هیچ وجه میخ بکار برده نمی شود. اما اگر این سطح با شاخه های درختان درست شود، آن وقت شاخه ها با وریس یا الیاف درختان، محکم به تیرهای عرضی بسته خواهد شد. در دو طرف کف نشیمن کُتام، دو پایه مقابل هم نصب می شود که به اندازه نیم متر از پایه های اصلی بلندتر است. این پایه ها طوری نصب می شود که کاملاً بر روی پایه های کوتاه زیرین قرار می گیرد. معمولاً به جای این دو پایه، دو تیر چوبی به بلندی ۵ تا ۶ متر که در زمین نصب می شود، به کار می رود. خرپای کام بر روی این دو پایه تکیه می کند و با شیب نسبتاً ملایم به پایه های دو طرف امتداد می یابد. خرپا به وسیله تیرهای چوبی به چند ردیف خانه های ۴ گوش تقسیم می گردد و میان این خانه های ۴ گوش با “لی” پر می شود. از سطح نشیمن کُتام، به ارتفاع ۷۵ سانتی متر، ۴ تیر چوبی عرضی در ۴ طرف شش پایه را به هم متصل می سازد. برای بستن این تیرهای عرضی به پایه های کُتام، زدگی کوچکی در محل اتصال، بر روی پایه ها تعبیه می شود و تیر های عرضی در آن زدگی قرار می گیرد. این تیرهای عرضی به وسیله وریس یا الیاف درختان، محکم به پایه ها بسته می شود. در ارتفاع این تیرهای عرضی تا کف نشیمن کُتام، هر دو پایه مجدداً به وسیله دو تیر چوبی بطور چپ و راست به یکدیگر متصل می شود. این تیرهای چپ و راست علاوه بر آنکه به استحکام پایه ها می افزاید، به مثابه دیوار محل نشیمن کُتام نیز بکار می رود. اغلب ارتفاع این دیوار را با شاخه های نازک درختان پر می کنند یعنی آنرا مانند پرچین می سازند. یک ردیف پلکان که از تخته یا شاخه های درختان درست می شود از زمین به نشیمن کُتام راه می یابد. کف نشیمن کتام بیشتر با حصیر فرش می شود و دهقانان، ۳ یا ۴ ماه از سال را در آن بسر می برند. این بنا ها چندان دوامی ندارند و باید هر سال برای تعمیر آن اقدام کرد. کوتی (Cuti) این بنای چوبی، انبار برنج به شمار میرود و برنج را پیش از خرمن کوبی در آنجا نگهداری می کنند.کوتی در نزدیک خانه ساخته میشود تا بتوان در مواقع لزوم مقدار برنج مورد احتیاج را از آنجا بردارند. بنابراین هر خانواده روستائی ضمن اینکه کلبه ای برای سکونت خود می سازد، یک کوتی هم برای انبار کردن محصول برنج مزرعه خود، بنا می کند. سطح زمینی که برای احداث کوتی انتخاب می شود کمی از سطح زمینهای اطراف بلند تر است و این بدان جهت است که آب باران در آنجا جمع نشود. اگر چنین زمینی در حیاط کلبه وجود نداشته باشد آن وقت مقداری خاک از بیرون می آورند و آن را در محلی که برای بنای کوتی در نظر گرفته شده می ریزند و آن را آنقدر با تخماق می کوبند تا سفت و محکم شود و آب باران نتواند یکباره آن را بشوید و ببرد.در وسط زمین، یک قواره به شکل مستطیل، به طول ۶ متر و عرض ۴ متر انتخاب می شود بعد با سنگ و آجر در چهارگوشه این زمین مستطیل شکل، چهار پایه بنا می گردد. این پایه ها به شکل مربع است و هر کدام از آنها یک متر مربع مساحت دارد وبلندی این پایه ها در حدود ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتر است. روی این پایه ها ی سنگی، پایه های چوبی قرار می گیرد که هر کدام از آنها ۸۰ سانتیمتر کلفتی و ۲ متربلندی دارد. پس از آن با سنگ و آجر، روی پایه های سنگی را تا ارتفاع ۳۰ سانتیمتر از سطح زمین، بالا می آورند بطوریکه پایه های چوبی تا ۱۰ سانتیمتر با سنگ و آجر پوشانده می شود. در هر سمت طولی زمین، درست در وسط آنها، یک پایه چوبی دیگر هم نصب می شود که بلندی آنها به اندازه بلندی پایه های چوبی چهار گوشه زمین است اما بیشتر از نیم متر کلفتی ندارد. آنگاه الوارهائی یه شکل مربع به مساحت ۸۰ سانتیمتر مربع که در مرکز آنها سوراخی به اندازه سطح بالای پایه ها تعبیه شده در داخل پایه ها قرار می گیرند. هر کدام از آنها به منظور آنست که برای تیر های عرضی که پس از آن در بالای پایه ها نصب می شود، سطح اتکائی باشد. بعد ۳ الوار به طول ۳ متر و عرض نیم متر و کلفتی ۲۰ سانتیمتر که در آنها سوراخهائی به مساحت سطح بالای پایه ها تعبیه شده است در بالای پایه های چوبی بصب می شود و آنها را دو به دو به یکدیگر متصل می سازد. روی این الوار هائی که در دو سمت طولی کوتی بر روی پابه ها قرار دارند، ۶ ردیف تیر افقی نصب می شود و روی آنها با تخته پوشانده می شود. در اطراف این سطح که در حقیقت کف کوتی به شمار میرود، دیواری به بلندی یک متر و نیم از چوب و شاخه های نازک درختان ساخته می شود و خرپای کوتی که نسبتاً بلند و به شکل هرم مربع القاعده است بر روی، آن تکیه می کند پوشش کوتی نیز مانند سایر بناهای روستائی این منطقه “لی” انجام می گیرد و در یک سمت آن سوراخی به منظور هواکش تعبیه می شود. بالای هواکش طوری با “لی” پوشانده می شود که به خوبی از ورود باران و دیگر نزولات آسمانی به داخل کوتی جلوگیری می نماید. وسط کف کوتی را به اندازه ۷۵ سانتیمترمربع باز می گذارند و آنجا دسته ای برنج را به داخل کوتی می برند و در میان آن انبار می کنند. برای این سوراخ در متحرکی ساخته می شود که سطح آن از هر سمت چند سانتی متر از سطح سوراخ بزرگتر است و روی آن را می پوشاند. در مواقع عادی در را به اندازه ای که یک نفر بتواند از آن بگذرد، کنار می زنند و از آنجا رفت و آمد میکنند ولی در وقت انبار کردن برنج، در راکاملاً از روی سوراخ بر می دارند. این در را پیش از اینکه پوشش کوتی شروع بشود، می سازند و به داخل کوتی می برند. دسته های برنج را در کف کوتی، پهلوی هم می چینند، به طوری که خوشه های برنج رو به بالا قرار می گیرد. وقتی کف کوتی با یک ردیف از دسته های برنج پوشانده شد، یک ردیف دیگر از دسته های برنج را به همان شکل اول، بر روی آن می چینند و به همین ترتیب ادامه می دهند تا به نوک کوتی می رسند. در موقع احتیاج برای برداشتن دسته های برنج از ردیفهای بالائی شروع می کنند تا به کف آن می رسند. کوتی هر سال احتیاج به تعمیر دارد و در هر چند سال باید پوشش آنرا به کلی عوض کرد. کوتی های کوچک تر نیز ساخته می شود که مثلاً به جای شش پایه، چهار پایه دارند اما طرز بنای آنها با اندکی تفاوت تقریباً به همین شکل است که در بالا بیان شد. معمولاً برای شگون و میمنت یک گَمَج (Gamaj) را به طور وارونه بر روی قله پوشش بام کوتی قرار می دهند. این کار در بعضی کلبه ها هم انجام می گیرد. “گَمَج” عبارت از یک دیگ گلی است که در کوره به خوبی حرارت دیده است و بیشتر برای پختن خورشت بکار میرود. روجگیر می گویند کلمه روجگیر قبلاً “روزگیر” بوده و به مرور زمان حرف “ز” آن به حرف “ج” تبدیل شده است. روجگیر بنای کوچکی است که بیشتر در کناره های مرداب برای شکار مرغابی ساخته می شود و فقط در فصل صید مرغابی مورد استفاده قرار می گیرد. برای ساختن روجگیر، ابتد زمین چها گوشه ای به شکل مربع یا مستطیل به مساحت ۳ متر مربع، در کنار آبگیر یا برکه کوچکی انتخاب می شود و در چهار گوشه آن به عمق نیم متر حفر می گردد. در این چاله ها تیر هائی به بلندی ۵/۲ متر نصب می شود که نیم متر آن در داخل چاله قرار می گیرد. چهار تیر عرضی، بالای این تیر ها را دو به دو به هم متصل می سازد. برای اینکه نصب تیرهای فوق به آسانی انجام شود آنها را با راه در جهت طولی دو قسمت می نمایند و سطح صاف آنرا بر روی پایه ها قرار می دهند. پایه های سه طرف روجگیر، یعنی سمت های شمال، شرق و غرب، با تیر های چپ و راست محکم می شود. در هر طرف سوراخی به مساحت ۲۰سانتی متر مربع، در قسمت بالای دیوار تعبیه می گردد. این سوراخهای کوچک به منظور این است که بتوان از داخل روجگیر، اطراف را زیر نظر قرار داد. چهار تیر کوچک که از بالای پایه ها در مرکز به یکدیگر متصل شده است، خرپای روجگیر را تشکیل می دهد. روی خرپا را “لی” می پوشانند. در داخل روجگیر، کنار دیوار غربی، سه چاله به عمق ۲۰ سانتی متر حفر می شود و در مقابل آن به فاصله نیم متری دیوار غربی، ۳ چاله دیگر نیز به همین شکل حفر می شود. داخل این چاله ها، تیرهائی به بلندی یک متر نصب می شود. یک تیر عرضی بالای سه پایه کوتاه را که در کنار دیوار قرار دارند به یگدیگر متصل می سازد. برای استحکام بیشتر، سرهای این تیر عرضی، به پایه های روجگیر بسته می شود. یک تیر عرضی دیگر نیز که کمی از تیر عرضی قبلی کلفت تر است بالای سه پایه کوچک دیگر را به یکدیگر متصل می سازد. یک سر این تیر عرضی به داخل دیوار تکیه دارد. دو ردیف پایه های کوتاه داخل روجگیر با شاخه های نازک درختان پوشانده می شود. برای این کار شاخه های نازک درختان که بلندی آن نیم متر است در کنار هم روی تیر های عرضی پایه های کوچک چیده شده و یک یک با وریس یا الیاف گیاهان به تیر عرضی بسته می شود. سطحی که به این ترتیب از شاخه های نازک درختان بدست می آید به همین شکل تا آبگیری که در چند متری روجگیر واقع است امتداد می یابد، با این تفاوت که بلندی پایه های این سطح، رفته رفته کوتاه میشود، تا موقعی که سطح شاخه ها به آبگیر می رسد کاملاُ بر روی سطح زمین قرار می گیرد. در سمت دیگر روجگیر، به فاصله نیم متر از سطحی که با شاخه درست شده، یک تیر چوبی نصب می شود که بلندی آن تا زیر خرپا می رسد. بین این پایه و پایه دیگر روجگیر، دیواری با خشت خام کشیده می شود. فاصله نیم متری که در بالا به آن اشاره شد برای رفت و آمد به داخل روجگیر است. این احتیاط ها برای آن است که شکارچی از بیرون دیده نشود. سطحی که با شاخه های نازک درختان درست شده و از روجگیر تا برکه امتداد دارد، به این منظور است که مرغابی های خانگی را از برکه به روجگیر برساند. این مرغابی ها طوری تربیت شده اند که وقتی شکارچی آنها را از سوراخ روجگیر پرواز داد، آنها پس از یک گشت کوچک در هوا، مستقیماً به طرف برکه ای که در نزدیکی روجگیر است فرود می آیند و بر روی آن می نشینند و پس از ان با اشاره شکارچی از آب بیرون می آیند و از روی همان جاده ای که با شاخه درختان درست شده به روجگیر بر می گردند. بر روی این جاده در محل پایه دیوار جنوبی روجگیر، یک در کوچک آن هم با شاخه درختان نصب می شود، وقتی مرغابی ها به روجگیر داخل شدند، آن در را می بندند تا از خروج آنها جلوگیری شود. در دوطرف آبگیر کوچکی که در کنار روجگیر واقع است دو تیر چوبی به بلندی ۸ متر یا بیشتر نصب می شود و بر روی آن طوری قرار داده می شود که مساحت آن از مساحت آبگیر بیشتر است و وقتی بر روی آبگیر بیفتد آن را کاملاً می پوشاند. این تور به وسیله یک چوب نازک بلند، به داخل روجگیر متصل می شود، بطوری که اگر سر چوب را که داخل روجگیر قرار دارد، محکم بکشند، تور از پایه های چوبی جدا میشود و بر روی آبگیر می افتد و سطح آن را می پوشاند. شکارچی در داخل روجگیر منتظر می ایستد و از میان سوراخ دیوار ها، به بیرون نگاه می کند. وقتی چند مرغابی وحشی از دور در هوا پیدا شدند شکارچی مرغابی ها را از داخل سوراخ ها به بیرون پرواز می دهد. مرغابی ها در هوا گشت کوچکی می زنند و به عادت همیشگی، به سوی آبگیر فرود می آیند و بر روی آب می نشینند. مرغابی های وحشی نیز با دیدن این مرغابی ها به آنها می پیوندند و با آنها در همان آبگیر فرود می آیند. در این موقع شکارچی چوبی را که داخل روجگیر است و یک سر آن به تور متصل می باشد، محکم به عقب می کشد. بر اثر این کار تور از پایه جدا می شود و بر روی آبگیر می افتد. بعضی از مرغابی ها که از شنیدن صدای جدا شدن تور از پایه های آن، به پرواز در می آیند، در هوا با تور برخورد می کنند و دوباره به آبگیر می افتند. در این موقع شکارچی سر می رسد و پس از گرفتن مرغابی های وحشی تور را در جای خود وصل می کند. روجگیر چندان دوامی ندارد و چون در تمام فصول بهار، تابستان و قسمتی از پائیز غیرمسکونی باقی می ماند و به همین دلیل کم کم رو به ویرانی می رود. البته هوای مرطوب، گیاهان خودرو، باد و بارانهای سخت این ناحیه، ویرانی آن را به مقدار زیادی تسریع می کنند. تَلَمبار تلمبار، محل پرورش کرم ابریشم است و بیشتر در میان باغهای توت ساخته می شود تا رساندن برگ توت به آنجا راحت و آسان باشد. برای احداث تلمبار، ابتدا زمین مستطیل شکلی به طول ۱۲ متر و عرض ۴ متر انتخاب می شود. در چهار گوشه این زمین و همچنین در سمت های طولی آن به فاصله هر ۲ متر، یک چاله به عمق نیم متر حفر می کنند. در وسط این زمین هم در جهت طولی آن، به فاصله هر دو متر، یک چاله عمیق به عمق نیم متر حفر می نمایند به طوری که چاله های میانی، درست در وسط دو چاله کناری قرار می گیرد. بعد در هر چاله دور زمین، یک تیر چوبی به بلندی سه متر و در هر چاله میانی یک تیر به بلندی ۵ متر نصب می شود. در حدود نیم متر از پایه ها در میان خاک قرار می گیرد. در این حال سه ردیف پایه یه دست می آید که بالای هر ردیف از آنها به وسیله تبرهای عرضی به یکدیگر وصل می شود. دو تیر چوبی نیز بالای پایه های چهارگوشه تلمبار را به یکدیگر متصل می سازد. طول تیرهای عرضی که در بالای پایه های میانی نصب شده، تا مقابل پایه های کناره تلمبار امتداد می یابد. برای ساختن خر پا، تیرهائی پایه های کناری را به بالای تیرهای عرضی پایه ها ی میانی، متصل می سازد. ضخامت این تیر ها از ضخامت پایه ها کمتر است. روی این تیرها دوباره تیرهای دیگری به موازات پایه های میانی نصب می گردد که سطح خر پا را به صورت شطرنجی در می آورد. وسط این خانه های شطرنجی با “لی” پر می شود و به این ترتیب پوشش تلمبار به اتمام می رسد هر چهار طرف تلمبار، از ارتفاع نیم متری زمین تا بالای پایه ها، با ساقه های خشک شده برنج و شاخه های نازک درختان پوشانده می شود. فقط یک سمت آن به اندازه ۷۵ سانتی متر باز می ماند. این قسمت به منزله در ورودی تلمبار است و اغلب روی آن یک حصیر می آویزند. برای رفت و آمد حصیر را بالا می زنند و آنرا به میخی که در روی تیر عرضی سقف کتام نصب شده، قلاب می کنند. پایه های تلمبار تا ارتفاع نیم متر از سطح زمین با نفت سیاه اندود می شود. این کار به منظور آن صورت می گیرد که مورچه و سایر حشرات زمین نتوانند از روی پایه ها بالا بروند و خود را به کرم ابریشم برسانند. تلمبار جز برای پرورش کرم ابریشم مورد مصرف دیگری ندارد و هر سال می بایست تعمیر شود. آب آشامیدنی جدار چاه آب در خانه های شهر با آجر بنا می شود و از سی سال پیش به این طرف جدارهای بتونی هم در آنجا مرسوم شده است. دیوار چاه از سطح زمین به اندازه نیم متر الی ۷۵ سانتی متر ارتفاع دارد وهمینطور دیوار حوض هم ۷۵ سانتی متر الی یک متر از سطح زمین دارد. چون برای پر کردن حوض از آب چاه استفاده می شود بدین جهت معمولاً حوض و چاه آب در کنار یکدیگر احداث می شوند. برای برداشتن آب از چاه علاوه بر بکار بردن کردخاله و چرخ چاه، از تلمبه دستی هم استفاده می شود. بَجار مَرز (Bajar Marz) شالیزار به زبان محلی “بجار” می گویند و بجار مرز، یعنی مرز شالیزار و آن عبارت است از جاده ای پر پیچ و خمی است به عرض یک متر که حد فاصل بین دو شالیزار می باشد و دو طرف آن بوته ها و گیاهان خودرو پوشانده است و ندرتاً تک درخت هائی به عنوان “نشانه” و به منظور جهت یابی در کناره های آن کاشته اند. شالیزار ها به جز این دیوار، دیوار دیگری ندارند. دیوار چوبی برای محصور کردن باغها و حیاط خانه ها، در اوایل صورت ساده ای از دیوار به کار می رفت که اکنون به ندرت دیده می شود به این ترتیب که در فاصله های نامعین، چاله های کم عمقی حفر می شودو تنه های درختان در آن نصب می گردید. آنگاه این پایه ها با یک یا دو ردیف تیر عرضی به یکدیگر متصل می شود. برای اتصال تیرهای عرضی به پایه ها به هیچ وجه میخ به کار نمی رفت بلکه تنها با الیاف گیاهان و درختان مخصوصاً کنف، که در آنجا به فراوانی به عمل می آمده، آنها را به هم می بستند. این گونه دیوار علاوه بر اینکه حدود باغها را تعیین می کرده، تا اندازه ای از ورود حیواناتی از قبیل اسب و گاو نیز جلوگیری می نموده است و در ضمن روستائیان از پایه های آن به عنوان تکیه گاه جهت کوله بار خود استفاده می کردند. رَمش ) (Ramsh رمش یا پرچین، دیواری است که با شاخه ها و سر شاخه های درختان درست می شود و ساختن آن در تمام روستاهای جهان متداول است. پرچین برای محصور کردن باغها و حیاط خانه های روستائی به کار می رود. برای ساختن پرچین، ابتدا در دور باغ، به فاص نظرات شما عزیزان: موضوعات
پيوندها
|
|||||||||||||||||||
|